کد مطلب:94650 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

خطبه 233-در حمد خدا و لزوم تقوا












[صفحه 580]

عجوزه عروس هوس انگیز دنیا را رها سازید كه پس از دمی، شما را به نفرت از خویش میراند! سپاس، كریم علیمی را سزاست كه خوان نعماتش همه جا گسترده و بر هر نعمت و بركتش شكر بسیار باید گفت. سپاهیان سپاسگویش پیوسته بر توده منفور دشمنانش پیروزمند و ارجمند بوده و اوست كه مجد و عظمتش را قرین و همتائی نیست. ما او را بخاطر الطاف مستدام و نعمات مدامش به بزرگی می ستائیم. رحمانی كه در كار كفران پیشگان، بسی بردبار است و در راه احسان بسی بخشنده و مهربان. در آنچه مقدر و مقرر فرموده بعدل و داد رفتار كند و بر هر چه گذشته است و خواهد گذشت، بینا و داناست. بدانش بی مانند خویش، آفرینش را بیافرید و بی آنكه از كسی پیروی كند و از دیگری چیزی بیاموزد و یا از نمونه و مصنوعی، بهره برگیرد و یا از اندیشه كسی سودی برد، و یا بی آنكه در كار خود اشتباهی كند و از جماعتی الهام گیرد، خلق را از نیستی، هستی بخشید. گواهی میدهم كه محمد محمود (كه درود بی پایان خدا به روان پاكش باد) بنده و فرستاده اوست. خداوندی كه چنین رسولی فرزانه را به هنگامی برانگیخت، كه مردم در جهل و بی خبری و در ذلت و ضلالت، حیران و سرگردان و غرقه در گرداب گناه بودند. ضجر

ت و نگونبختی، عنان آنان را در دست گرفته بود، و به هر جا كه دلخواهش بود آنان را میكشاند و مهر خفت و خواری و گمراهی بر دلهاشان مینهاد. اینك، ای بندگان خدا، شما را به پرهیزكاری و ترس از كیفر خدا بیم میدهم و سفارش می كنم، زیرا كه این ترس و بیم، حق خداست بر شما و متابعت از آن، حق شما و پاداش و كردارتان را بر پروردگار لازم و برقرار مینماید. بیاد داشته باشید كه برای تقوی و پرهیزكاری، از كردگار یاری بجوئید، تا بیاری او به ذات پاك یزدانیش، نزدیك شوید. چون پرهیزكاری امروز، سپر بلای فردا و تنها راه وصول به فردوس برین است. راهی است گسترده و هموار و پوینده اش سود سرشار برد و امانت دارش- یعنی آفریدگار- حافظ و نگهدار آنست. پارسائی و پرهیزكاری همیشه، خود را بر گذشتگان و آیندگان مینمایاند، تا از آن بهره مند گردند، زیرا در فردای رستاخیز همه به آن نیازمندند. فردائی كه جهان آفرین، آنچه را كه آفریده و به شما ارزانی داشته، بسوی خویش باز میگرداند و میستاند و درباره همه آن نعمات، از شما بازخواست می كند. وه چه اندكند حق پذیران و پرهیزكاران! هر چند كه پارسایان پرهیزكار، در شمار ناچیزند، اما شایسته وصف و مدح یزدان مهربان هستند. چنانكه

خداوند سبحان میفرماید: بندگان بسیار سپاسگزار من اندكند پس هوشیارانه بسوی تقوی و پرهیزكاری، بشتابید و پند گیرید و با تلاش بسیار در نگهداریش كوشا شوید. آن را جانشین هر چه از دست داده اید كنید و در برابر مخالف و معاند حق آن را بجای آورید به یاری پرهیزكاری از خواب غفلت و ندامت، بیدار شوید و روزتان را با پرهیز از زشتی، به شب رسانید. جان را با نیكی بیامیزید و آینه دل را به آن تابناك سازید و زنگار گناه را بیاری آن بشوئید. بیاریش درمان درد كنید و با پرهیزكاری، بر مرگ پیشی گیرید. از كسانیكه تقوی و ترس از خدا را از یاد بردند و جان را تباه ساختند، عبرت گیرید. مبادا آیندگان از شما چنین عبرتی گیرند، و شما نیز جزو گناهكاران باشید! هوشیار باشید و از پاكی و پرهیزكاری خود نگهداری كنید و با آن پیوسته بیامیزید. روی از دنیا برگیرید و عاشقانه دل به آخرت بسپارید. آنكه تقوی را عزیز داشت، خوارش مشمارید، و هر كس را كه دنیای افسونگر ارجمندش داشت، گرانقدرش ندانید. به زرق و برق دنیا خیره مشوید، و به خواننده دلبریایش گوش مدهید. عاشق و شیدایش را بخود راه نداده و از نور كم فروغش، رخشندگی و روشنائی مجوئید، و فریب فر و شكوه و كالای نفیسش

را مخورید. زیرا رعد و برقش، بی باران و گفتارش جملگی دروغ و بهتان و ثروتش یغمای گناه آلود غارتگران، و متاع و كالایش ره آورد سارقان و دزدان است. آگاه باشید كه دنیا روسپی زنی است كه هوس انگیز و هوشربا، اندام خویش را به خواهان هوا پرستش نشان دهد و بعد به آنان به نفرت پشت كند و روی برگیرد. یا به توسن سركشی ماند كه هنگام تاخت، به ایستد و فرمان نبرد. دروغگوئی خیانت پیشه و ستیزه جوئی ناسپاس است. جفاكاری و انحرافش بسیار و دوروئی و نفرتش بی شمار است. نگران و پریشان است و هر دم حالی گونه گون یابد. جای گامش سست و لغزان و ارجمندیش ذلت و خواری است. سعی و جهدش جملگی بازی و بازیچه، و رفعتش عین سقوط و فرود است. سرائی است ویران و پیكار گاهی است پر از تاراجگر و تبهكار. ساكنانش دمی آسایش ندارد و مدام خواهانش را از خود میراند، و آنها را به گذشتگان و رفتگان ملحق میگرداند، و از بستگان و پیوستگانشان، جداشان میكند. راههایش سرگردان ساز، و گریزگاههایش بی گذر و ناتوان كننده، و مقاصدش نومیدگرانه است. دژهایش دنیاپرستان را پناه ندهد و بدام بلا افكند، و خانه و كاشانه ساكنانش را سر به سر ویران كند، و مكار و طرار و عیارش را در خود، خسته و فر

سوده گرداند. پس، باشند كسانی از خاكیان كه از بند جهان رهائی یافته اند، اما بعضی پایشان زخمی، و تعدادی گوشت تنشان پاره پاره، و گروهی سر بریده، و برخی غرقه در خونند. عده ای دست تحسر و تاسف به دندان می گزند، و بعضی دست دریغ بر هم میزنند، و بعضی از فرط فقر، سر در جیب گریبان آورده و چهره بر پشت دست نهاده اند گروهی بر اندیشه نادرست خویش نفرین میفرستند، و برخی كه نادم از عزم و قصد خویشند، درمی یابند كه: دریغا دگر كار از كار گذشته و عمر گران هدر رفته و بلای بی امان بناگهان روی آورده است. اما چه سود كه آن هنگام وقت گریختن نیست، و چه بعید و عجیب است پندار خامی! جای تردید نیست كه گذشته ها، گذشته و كسی بسویش راه بازگشت ندارد و گیتی به میل خویش از آنان میگذرد و آسمانیان و خاكیان بر هلاك دنیاپرستان نه بگریند و نه افسوس خورند. در این هنگام گیتی منزلان را دیگر مهلتی نباشد تا از عذاب برهند


صفحه 580.